رگبار صبحگاهی گنجشکان
{در باغ پر شکوفه}
چیزی کم از هجوم ملخ ها نیست
گهگاه دوست
بی آنکه خود بداند
در کار دشمنی ست!!!
سرخ می شود از شرم
ستاره ی زهره٬
در برابر نگاه هیز دوربین هابل
که سوت میزند
و وقیحانه آدامس می جود!
هرگز نشه فراموش
همیشه هست یه سوراخ موش!!
پ.ن: امیدواری می دهیییییییییییییییییییم!
یک عمر دور و تنها
تنها به جرم اینکه
او سر سپرده میخواست
من دل سپرده بودم.
سعی کن همچون آفتاب باشی تا اگه خواستی بر کسی نتابی ٬
نتوانی!
زرتشت